دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

روایت رسانه فرانسوی از مردان کلیدی پوتین در دستگاه نظامی روسیه

تهران- ایرنا- شبکه خبری فرانس۲۴ در گزارشی با اشاره به نقش وزیر دفاع و رئیس ستاد نیروهای مسلح ارتش روسیه در جنگ اوکراین، به بررسی ابعاد شخصیتی و سوابق این دو چهره کلیدی نظامی کرملین پرداخته‌ است.


به گزارش روز شنبه ایرنا به نقل از تارنمای شبکه خبری فرانس۲۴، از زمان آغاز جنگ در اوکراین، «سرگئی شویگو» وزیر دفاع روسیه و «والری گراسیموف» رئیس ستاد نیروهای مسلح ارتش این کشور، از جمله فرماندهان اصلی کرملین در میدان نبرد با اوکراین بوده اند؛ دو فرمانده ارشدی که از افراد نزدیک به «ولادمیر پوتین» رئیس جمهوری روسیه هم بشمار می روند.


از دید ناظران تصمیم کرملین برای قرار دادن شویگو و گراسیموف در کانون اصلی جبهه جنگ با اوکراین جای تعجب ندارد. این دو مقام عالی رتبه نظامی روس در جریان بیانیه تلویزیونی پوتین در ۲۸ فوریه (۹ اسفند) مبنی بر آماده‌باش نیروهای بازدارنده هسته‌ای جزء هیات نظامی حاضر در تلویزیون بودند. پوتین، این دو فرمانده نظامی را به عنوان معماران کارزار موفقیت آمیز الحاق کریمه در سال ۲۰۱۴، راهبرد نظامی روسیه در سوریه و همچنین حمایت از جدایی طلبان منطقه دونباس می شناسد.


سرگئی شویگو کیست؟


به گزارش فرانس۲۴، شویگو یکی از معدود شخصیت های حلقه نزدیک به قدرت در روسیه است که در دوران «بوریس یلتسین» [نخستین رئیس جمهوری روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی] در پایان دهه ۱۹۹۰ به اندازه دوران کنونی ریاست جمهوری پوتین نفوذ داشته است.


این کمونیست ۶۶ ساله فعالیت سیاسی خود را در پایان دوران شوروی آغاز کرد و در سال ۲۰۱۲ با وجود نداشتن تجربه نظامی، به عنوان وزیر دفاع روسیه منصوب شد.


روزنامه روسی “مسکو تایمز” در توصیف این شخصیت کلیدی نظامی نوشت: یکی از ویژگی های عالی شویگو این است که “خدمتگذار تزار و همچون پدری برای سربازان” است؛ اشاره این روزنامه به شعری معروف با عنوان “بورودینو” از «میخائیل لرمانتوف» در ستایش قهرمانی ارتش روسیه است.


شویگو در زمان ریاست جمهوری یلتسین، به عنوان وزیر شرایط اضطراری منصوب شد. در آغاز قرن بیست و یکم، این وزارتخانه با بیش از ۳۵۰ هزار پرسنل و داشتن نیروی ویژه پلیس برای مقابله با هرگونه آتش سوزی در کشور، به یک دولت واقعی در روسیه تبدیل شده بود. اقدامات وی در دوره وزارتش به اندازه ای تحسین برانگیز شد که بسیاری او را جانشین احتمالی یلتسین می دانستند.


با این حال، این پوتین بود که در سال ۲۰۰۲ قدرت را در دست گرفت و شویگو همانگونه که انتظار می رفت، مخالفتی با به قدرت رسیدن پوتین نشان نداد و به سرعت خود را در خدمت رهبر جدید کرملین قرار داد.


این فرمانده باسابقه که در روسیه به عنوان خدمتگذار وفادار دولت مسکو شناخته می شود، از سوی رسانه های بین المللی به مسئول نوسازی گسترده ارتش روسیه شهرت دارد.   


والری گراسیموف کیست؟


والری گراسیموف که به مقامی اسطوره ای در ارتش روسیه دست پیدا کرده، سربازی کارکشته از “کازان”، یکی از پرجمعیت ترین شهرهای روسیه است. او از جمله سربازان بخش‌ زرهی ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی سابق بود.


وی بعدها به سمت یکی از فرماندهان ارتش قفقاز شمالی در جریان جنگ دوم چچن (۱۹۹۹-۲۰۰۹) برگزیده شد. اما یکی از دلایل اساسی شهرت گراسیموف در طول جنگ چچن این است که وی یک سرباز روس را به دلیل وحشیگری و قتل یک زن جوان چچنی دستگیر و محکوم کرد.


گراسیموف که از سوی شویگو به عنوان یک “مرد نظامی تمام عیار” توصیف شده، در سال ۲۰۱۴ در اوکراین، درجریان جنگ  سوریه و اکنون، رهبری عملیات را در ارتش روسیه بر عهده داشت.


با این وجود، شهرت بین المللی این فرمانده نظامی براساس یک سوءتفاهم است. در غرب او را به عنوان مبدع  “جنگ ترکیبی” روسیه می شناسند که استفاده از سلاح های متعارف را با روش های غیرنظامی مانند اطلاعات جعلی یا حملات سایبری ترکیب می کند تا زمینه را برای ورود سربازان ارتش مهیا سازد. حتی یک دکترین هم به نام گراسیموف براساس این رویکرد نظامی وجود دارد.


مخترع این اصطلاح، درواقع «مارک گالئوتی» کارشناس انگلیسی مسائل نظامی روسیه است که بارها سعی در اصلاح اشتباهش داشته است. او چندین بار تاکید کرده چنین دکترین رسمی در روسیه وجود ندارد و گراسیموف نظریه پرداز جنگ نیست.


اما ناظران دلیل اصلی دیگر این سوءتفاهم را ناشی از سخنرانی گراسیموف در سال ۲۰۱۳ می دانند؛ اظهاراتی که طی آن گراسیموف مرز بین جنگ و صلح را به شدت دچار ابهام دانست و تاکید کرد ابزارآلات غیرنظامی برای دستیابی به اهداف راهبردی اهمیت یافته است. این سخنرانی برای ناظران پس از الحاق کریمه، پیامبرگونه به نظر می رسید.


پس از این اظهارات، دکترین گراسیموف مورد توجه واشنگتن قرار گرفت و به کانون مطالعات استراتژیک آمریکا بدل شد. هرچند «روسلان پوخوف» “مدیر مرکز روسیه برای تحلیل راهبردها و فناوری‌ها”، بعدها گفت: غرب در تحلیل دکترین گراسیموف تنها قادر به توصیف توانایی این فرمانده در پیش بینی واکنش آمریکا و متحدانش بوده، نه آنکه بداند ارتش روسیه چگونه عمل می کند.


گراسیموف در واکنش به این اظهارنظرها گفت که جنگ هیبریدی همان چیزی است که ایالات متحده به عنوان انگیزه ای برای بهار عربی از آن استفاده کرد و در تلاش بود از آن علیه مسکو هم استفاده کند.


«مایکل کافمن» کارشناس آمریکایی در حوزه ارتش روسیه در خصوص گراسیموف نوشته است: متاسفانه، مانند شخصیت یک فیلم ترسناک، نظریه دکترین «جنگ هیبریدی» در محافل تحلیلی واشنگتن جا افتاده و تئوری‌های کاملی وجود دارد که در آن «دکترین گراسیموف» نقطه کانونی «نظریه آشوب» جنگ سیاسی علیه غرب است.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *